اخلاص

پیام های کوتاه

۳۵ مطلب با موضوع «خاطرات» ثبت شده است

یکشنبه پنجم آبان ماه 1393 :

روزهای یکشنبه ی هر هفته در یکی از مدارس ابتدایی روستاهای ابارش، خسروجرد، کهنه آب نوبت حضور جهت فعالیتهای قرآنی و پرورشی را دارم، یکشنبه ی این هفته مصادف با اولین روز محرم الحرام 1436 نوبت به دبستان امیرمعزی ابارش بود.

مادر حسن و حسین تنها دوقولوهای آموزشگاه امیر معزی شیرکاکائو نذر کرده بود.

هم زمان با توزیع نذری خانم مدیر پیشنهاد دادند زیارت عاشورا خوانده شود...

شروع به خواندن زیارت کردم، با پایان پذیرائی زیارت عاشورا هم تمام شد.

خانم مدیر مطلب مختصری در خصوص نذری محرم گفتند و دانش آموزان به کلاس هایشان رفتند.

...

زنگ پنجم به صدا در آمد

ساعت پایانی بود.

نماز را در کلاس پنجم خواندیم 

ساعت قبل بعد از صحبت های کلاس و قرائت قرآن ، به بچه ها پیشنهاد تشکیل گروه همخوانی کلاسی را دادم و آنها هم مشتاقانه پذیرفتند.

چهل دقیقه زمان داشتیم برای هماهنگی کلاس، تا برای روز دوشنبه گروه همخوانی در صبح گاه اجرا داشته باشد.

نام گروه را انتخاب کردیم

منتظران مهدی.

و تمرین شروع شد...

حاصل کار بعد از چهل دقیقه تمرین، فایل صوتی زیر است.

 


متن همخوانی:

کرب و بلا ای کاش من مسافرت بودم - 2

یک شب جمعه، ای کاش که زائرت بودم

مسافرت بودم - 2

ذکر حسین این شب ها شده گل آهنگم - 2

از حرم اربابم نگو که دلتنگم

دوباره دلتنگم - 2

من موج فراتم که همش در تب و تابم - 2

از کرب و بلا برام نگید خیلی خرابم - 2

دل تنگ حسینه... بین الحرمینه - 2

***

کرب وبلا می دونی چقدر دوستت دارم - 2

کبوتر زخمی صحن علمدارم

خیلی دوستت دارم - 2

صحن چشام ابریِ بارونِ الماسه

روح و دل و جون من تو کف العباسه

دل پیش عباسه - 2

کاشکی به زیارتش بشم دوباره نائل - 2

دل پر میزنه تا که میگم یا ابوفاضل - 2

دل تنگ حسینه بین الحرمینه - 2

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۳ ، ۱۹:۵۰
محمد برزوئی

چهار شنبه 93/05/15 برای اطلاع و پیگیری نحوه ی حفظ محمد رضا طبق هماهنگی تلفنی با وی، در دبستان جوکار قرار ملاقات گذاشتیم.

زودتر از موعد به مدرسه رفتم بعد از حال و احوال پرسی با جناب آقای اکبری معاونت محترم دبستان جوکار چند دقیقه ای با ایشان گفتگو کردم که محمد رضا آمد.

محمد رضا پسری مهربان و بسیار با اراده است که بعد از تعطیلی مدارس همچنان فعالیت قرآنی خود را ادامه می دهد و با برنامه ریزی و زمانبندی موفقت های خوبی را کسب نموده است.

از جمله ی این موفقیت ها حفظ کامل جزء سی قرآن کریم می باشد.

با توکل به خداوند مهربان و اراده ی قوی در روز چهارشنبه بعد از آزمون حفظ جزء 30 که در همان مکان انجام گرفت محمد رضا تصمیم به حفظ جزء اول گرفت.

حفظ جزء سی قرآن را به محمد رضا و خانواده ی ایشان تبریک عرض میکنم. ان شاء الله والدین محمد رضا مثل قبل مشوق ایشان برای کسب معارف و مهارتهای بیشتر باشند.

امید است هر روز شاهد رشد فزاینده ی آگاهی و علم کلیه ی دوست داران قرآن باشیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۵
محمد برزوئی

بهترین خاطره

علی اصغر فسنقری/کلاس ششمی/دبستان عدالت/روستای فسنقر

...

بهترین خاطره ی من اینست که ما ظهر که اذان می گفتند به مسجد میرفتیم و نماز را در آنجا میخواندیم و بعد به مدرسه برمی گشتیم و قرائتی انجام می دادیم و زنگ می خورد.

قصه های قرآنی میگفت معلم ما.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۳۹
محمد برزوئی

بهترین خاطره

حسین فسنقری/کلاس ششمی/دبستان عدالت/روستای فسنقر

...

این بود که ما پیام قرآنی درست میکردیم و ما در کلاس قرائت می خواندیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۳۴
محمد برزوئی

بهترین خاطره

حبیب فسنقری/کلاس ششمی/دبستان عدالت/روستای فسنقر.

...

خاطره از معلم خوبم

معلم عزیزم چرا موهای قشنگت را کوتاه کردی اینجوری خیلی قشنگ تر شدی

من از معلمم خیلی تشکر میکنم که این همه درسهای خوبی به من دادی و از همه مهم تر به من و دوست هایم قرائت قرآن یاد دادی خیلی متشکرم معلم عزیزم خیلی دوستت دارم

(شیطنت های حبیب ...):

یک روز ما را به پنکه بستی و ما همان جور تو میخوردیم سرما گیج رفت و نخ پنکه برید و به زمین افتادیم و کل ملق شدیم و کلمون شکست و غرامت ما را مدرسه نداد !

اینا همش شوخی بود !

معلم خوبم خیلی از شما متشکرم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۱۲
محمد برزوئی

بهترین خاطره

اعظم فسنقری/کلاس ششمی/دبستان عدالت/روستای فسنقر.

...

بهترین خاطره ی من روز اول بود که شما به کلاس ما آمدید و به ما قرائت قرآن را یاد دادید. من آن لحظه خیلی خوشحال بودم چون می خواستم قاری یاد بگیرم .

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۵۸
محمد برزوئی

بهترین خاطره

فاطمه برزوئی/کلاس ششمی/دبستان شهید خیرآبادی/روستای برزو.

...

با سلام بهترین خاطره ی من این بود که نمره ی خوبی آوردم و معلم از دست من خوشحال شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۵۴
محمد برزوئی

بهترین خاطره

علی برزوئی/کلاس ششمی/دبستان شهید خیرآبادی/روستای برزو.

...

لحظه ای بود که عکس گرفتیم با خودم گفتم حتما وقتی که آقا پیر شد این عکس رو می بینه میگه : یادش بخیر - واقعا هم یادش بخیر - مگه نه !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۸
محمد برزوئی

بهترین خاطره

زهرا لندرانی/کلاس ششمی/دبستان شهید خیرآبادی-برزو

...

بهترین لحظه ای که من در کلاس قرآن داشتم این بود که معلممان داستان موش و گربه را خواند.

و ما را به برنامه ریزی کردن دعوت کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۴۲
محمد برزوئی

بهترین خاطره

میلاد فرجام طلب/کلاس ششمی/دبستان سلمان فارسی-سبزوار

...

بهترین خاطره روزی بود که آزمایش دو سیب را به ما کلاس ششمی ها نشان دادید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۳ ، ۱۱:۳۴
محمد برزوئی