همه فاطمه و زهراء بودند !
جلسه ی اولِ کلاسِ مختلط پایه ی ششم بود، بعد از احوالپرسی و معرفی خودم گفتم: به ترتیب خودتونو معرفی کنید؛ نام و نام خانوادگی رو می گفتند؛ دانش آموزان پسر شروع کردند سه نفر با اسامی مختلف اما نام خانوادگی مشابه؛
علی برزوئی - موسی الرضا برزوئی - رضا برزوئی
از اسامی استفاده کردم ؛ و شد : علی ابن موسی الرضا اینجوری اسم هاشون توی ذهنم می موند، بچه ها هم لذت بردند گفتم فقط برای یادآوری اسم ها باید رضای آخر رو دوبار بگم ؛
علی ابن موسی الرضا رضا کن ما را ... ( + مقداری توضیح اضافه)
سمت دیگر کلاس شروع کردند ، قسمت دخترها خیلی جالب بود یکی در میون نام فاطمه و زهراء تکرار می شد ...
گفتم؛ خیلی جالبه! و چقدر عالی که همه ی شما نام و لقب زیبای حضرت فاطمه ی زهراء رو دارید. (+ توضیح اضافه )
از اون جلسه به بعد با توجه به شباهت نام ها و بعضاً نام خانوادگی و حتی نام پدرِ آنها، تصمیم گرفتیم که به اسامی شماره اضافه کنیم (ناگفته نماند که دانش آموزان کلاس با توجه به یکسانی نام و نام خانوادگی و نام پدر برای ارتباط با هم، نام مادرشان را به اسم اضافه می کردند) :
فاطمه ی اول
زهراء اول
فاطمه ی ثانی
زهراء ثانی
فاطمه ی ثالث
زهراء ثالث
وسطای سال تحصیلی بود که یه دانش آموز دختر به کلاس اضافه شد؛
فکر میکنید اسمش چی بود؟
.
.
.
او هم فاطمه بود!
و طبق قرار قبلی، اسمش شد:
فاطمه ی رابع . . .
"ان شاءالله مورد توجه حضرت فاطمه ی زهراء سلام الله علیها قرار بگیرند و آینده ی روشنی داشته باشند"