اخلاص

پیام های کوتاه

۱۳ مطلب با موضوع «خاطرات :: مربی» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سیب ها

 

همه ی توجه کلاس به داستانی بود که تعریف میکردم ..

همان داستان پیرمرد و پسران و دستمال های ابریشمی  ( از اینجا بخوانید )

داستان تمام شد، وارد نتیجه گیری شدیم هر کس نظر و برداشت خود را بیان می کرد.

داستان سیبهای سال گذشته را گفتم ( از اینجا بخوانید)

برخی به فکر رفتند و بعضی  ...

پیشنهاد دادم این اتفاق در کلاس بیفتد ...

و بچه ها استقبال کردند.

روز آزمایش فرا رسید.

از قبل دو ظرف شیشه ای به همراه دو سیب آماده کردم و به کلاس وارد شدم.

هیچ شک و شبه ای نمی بایست بوجود می آمد.

ظرف ها را شسته و با دستمال کاغذی تمیز کردیم

از بابای مدرسه ( جناب آقای شاکری ) خواستیم به کلاس بیاید و دو سیبی که تهیه کرده بودم را به او دادم و در خواست کردم تا آنها را با دوسیب دیگر از مغازه ی تروبار فروشی روبروی مدرسه عوض کند و ایشان به زحمت افتادند و سیبها را آوردند.

زمان آن رسید تا اطراف ظروف شیشه ای را بپوشانیم .

با همکاری بچه های کلاس پوشش یکی از شیشه ها شد : سوره ی حمد، صلوات ، حضرت علی علیه السلام، حضرت مهدی عجل الله ، حضرت محمد صلوات الله ، یا زهرا، پلاکِ: السلام علیک یا فاطمه الزهراء، سنگی که بر روی آن چهار قل هک شده بود، سنگی که و ان یکاد بر روی آن هک شده بود ، حضرت امام رضا علیه السلام ، یا الله جل جلاله ، یا حسین علیه السلام، یا زینب ، یا ابوالفضل.

 

 

و پوشش شیشه ی دوم : شیطان، یزید، ابوسفیان، ابن ملجم، وهابی، شمر، اسرائیل، ابن زیاد، بنی عباس, هارون ، تکفیری ها ، عبدالمالک ریگی جنایتکار،جهنم، شیطان پرست، ابلیس، نماد 666 شیطان پرستی ، نماد پرگار و چشم شیطان پرستان ، صهیونیست.

 

 

با انتخاب کلاس سیبی در شیشه ی با پوشش کلام خدا ، و نام مقدس ائمه قرار گرفت و سیبی در شیشه ی دیگر.

و هر دو شیشه در یک طبقه از کمد کلاس قرار گرفت.
 

 

تعطیلات عید تمام شده بود ، در جلسه ی اول سراغ سیب ها رفتیم تا تغییر در سیب ها را ببینیم امـــــــا سیب ها بعد از یک ماه تغییر محسوسی نداشتند.

 

یکی از بچه های کلاس گفت : " آنقدر به سیبها مواد نگهدارنده می زنند که هیچ تغییری نکرده و این مواد آنها را حفظ می کند " !

و " صبر " را توصیه کردم .

یک ماه دیگر نیز گذشت ...

کم کم نشانه های تغییر نمایان شد. اما به حدی نبود که ما انتظار داشتیم و ما باز هم صبر کردیم

مدرسه ها تعطیل شدند !

در چند روز گذشته برای انجام کاری به مدرسه رفتم که داستان نیمه تمام سیب ها یادم آمد و بعد از چهار ماه به سراغ کمد رفتم و عظمت آیات قرآن را یکبار دیگر مشاهده نمودم . . .

 

*****

به بچه های کلاس پیام رسانی کردیم و آنان که منتظر بودند آمدند ...

 

سیبی را که در جوار قرآن بود سالم دیدند ...

 و سیبی را که در جوار شیطان و همراهانش بود فاسد، حتی با وجود داشتن مواد نگهدارنده باز هم از سیاهی شیطان در امان نماند و فاسد شد.

 

 

*****
*****

*****

*****

 

فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ

پس ای اهل بصیرت ، عبرت بگیرید.

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۵:۳۶
محمد برزوئی

روز شنبه 93/10/06 بنر مسابقه ی شماره ی چهار هم نصب شد و پس از گذشت پنج روز قسمتهایی از آن مشاهده می شود.

به نظر شما موضوع این تصویر چیست؟

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۵:۱۱
محمد برزوئی

برندگان دانش آموزان:

کاشفی راد "کلاس پنجم"

و

موسوی معین " کلاس سوم"

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۴:۵۸
محمد برزوئی

رونمایی از بنر شماره ی 3

دانش آموز می بایست 5 برداشت خود را از تصویر بیان نماید.

برای دیدن تصویر بزرگ تر بر روی آن کلیک کنید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۳ ، ۲۳:۲۹
محمد برزوئی

مسابقه ی حدس تصویر :

تصویری مفهومی را تهیه نمائید و در مکانی مناسب به تدریج به نمایش بگذارید تا دانش آموزان مفهوم آنرا تشخیص داده و بیان کنند. بعنوان مثال: تصویر پیوست شده را با استفاده از پوششی به تدریج نمایان کنید.

بنر نماز اول وقت در هفته ی گذشته رونمایی شد. (برای دیدن تصویر بزرگ تر بر روی آن کلیک کنید)


برنده : محمد صادق توحیدی زاده / پایه ی ششم


۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۳ ، ۲۳:۱۴
محمد برزوئی

یکشنبه پنجم آبان ماه 1393 :

روزهای یکشنبه ی هر هفته در یکی از مدارس ابتدایی روستاهای ابارش، خسروجرد، کهنه آب نوبت حضور جهت فعالیتهای قرآنی و پرورشی را دارم، یکشنبه ی این هفته مصادف با اولین روز محرم الحرام 1436 نوبت به دبستان امیرمعزی ابارش بود.

مادر حسن و حسین تنها دوقولوهای آموزشگاه امیر معزی شیرکاکائو نذر کرده بود.

هم زمان با توزیع نذری خانم مدیر پیشنهاد دادند زیارت عاشورا خوانده شود...

شروع به خواندن زیارت کردم، با پایان پذیرائی زیارت عاشورا هم تمام شد.

خانم مدیر مطلب مختصری در خصوص نذری محرم گفتند و دانش آموزان به کلاس هایشان رفتند.

...

زنگ پنجم به صدا در آمد

ساعت پایانی بود.

نماز را در کلاس پنجم خواندیم 

ساعت قبل بعد از صحبت های کلاس و قرائت قرآن ، به بچه ها پیشنهاد تشکیل گروه همخوانی کلاسی را دادم و آنها هم مشتاقانه پذیرفتند.

چهل دقیقه زمان داشتیم برای هماهنگی کلاس، تا برای روز دوشنبه گروه همخوانی در صبح گاه اجرا داشته باشد.

نام گروه را انتخاب کردیم

منتظران مهدی.

و تمرین شروع شد...

حاصل کار بعد از چهل دقیقه تمرین، فایل صوتی زیر است.

 


متن همخوانی:

کرب و بلا ای کاش من مسافرت بودم - 2

یک شب جمعه، ای کاش که زائرت بودم

مسافرت بودم - 2

ذکر حسین این شب ها شده گل آهنگم - 2

از حرم اربابم نگو که دلتنگم

دوباره دلتنگم - 2

من موج فراتم که همش در تب و تابم - 2

از کرب و بلا برام نگید خیلی خرابم - 2

دل تنگ حسینه... بین الحرمینه - 2

***

کرب وبلا می دونی چقدر دوستت دارم - 2

کبوتر زخمی صحن علمدارم

خیلی دوستت دارم - 2

صحن چشام ابریِ بارونِ الماسه

روح و دل و جون من تو کف العباسه

دل پیش عباسه - 2

کاشکی به زیارتش بشم دوباره نائل - 2

دل پر میزنه تا که میگم یا ابوفاضل - 2

دل تنگ حسینه بین الحرمینه - 2

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۹۳ ، ۱۹:۵۰
محمد برزوئی

چهار شنبه 93/05/15 برای اطلاع و پیگیری نحوه ی حفظ محمد رضا طبق هماهنگی تلفنی با وی، در دبستان جوکار قرار ملاقات گذاشتیم.

زودتر از موعد به مدرسه رفتم بعد از حال و احوال پرسی با جناب آقای اکبری معاونت محترم دبستان جوکار چند دقیقه ای با ایشان گفتگو کردم که محمد رضا آمد.

محمد رضا پسری مهربان و بسیار با اراده است که بعد از تعطیلی مدارس همچنان فعالیت قرآنی خود را ادامه می دهد و با برنامه ریزی و زمانبندی موفقت های خوبی را کسب نموده است.

از جمله ی این موفقیت ها حفظ کامل جزء سی قرآن کریم می باشد.

با توکل به خداوند مهربان و اراده ی قوی در روز چهارشنبه بعد از آزمون حفظ جزء 30 که در همان مکان انجام گرفت محمد رضا تصمیم به حفظ جزء اول گرفت.

حفظ جزء سی قرآن را به محمد رضا و خانواده ی ایشان تبریک عرض میکنم. ان شاء الله والدین محمد رضا مثل قبل مشوق ایشان برای کسب معارف و مهارتهای بیشتر باشند.

امید است هر روز شاهد رشد فزاینده ی آگاهی و علم کلیه ی دوست داران قرآن باشیم.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۵
محمد برزوئی

یکی دو جلسه بود که در مورد همنشین خوب و بد با بچه ها صحبت میکردم ، در جلسه ی اول با داستانی شروع کردم که:

 


 پدری در اواخر عمر نصیحتی به فرزندانش کرد و  از دو فرزندش خواست بهترین و گرانبهاترین پارچه را فراهم کنند و از آن پارچه به میزان یک دستمال تهیه و نزد بهترین خیاط برده با بهترین نخها دستمال گرانقیمتشان را تزیین کنند و پس از اتمام کار این دو دستمال رو به نزد پدر بیاورند.

فرزندان چنین کردند و دستمالهای با ارزش را به نزد پدر آوردند .

در ادامه پدر از آنها خواست تا یکی از فرزندان به باغ گلی رفته و دستمال را پر از گل کند و یک هفته بعد دوباره با دستمال به دیدار پدر آید و فرزند دیگر نیز از آغل گوسفندان دستمال را از فضولات حیوانی پر کرده و طبق قرار بعد از یک هفته مجددا حضور یابد.

یک هفته گذشت و فرزندان بر بالین پدر حضور یافتند .

پدر از آنها خواست تا محتویات دستمال ها را خالی کرده و دستمالها را بیاورند.

رو به آنها کرد و گفت خوب به آنچه در دست دارید بنگرید؛ ارزش کدام دستمال بیشتر ؟ و کدام یک بی ارزش شده است.

و علت این امر چیست مگر این نبود که هر دو گرانبها بودند چرا بعد از مدت زمانی ارزش یکی بالا و دیگری بی ارزش شده است!

حال مثال شما نیز مثال این دو دستمال است.


 

در ادامه به بحث با دانش آموزان نشستیم و دانش آموزان خود علت را کشف کردند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۳ ، ۱۵:۴۱
محمد برزوئی

پروفسور «ماسارو ایموتو» (Masaru Emoto) محقق و دانشمند ژاپنی یک آزمایش در مورد ملکولهای آب و تأثیر محیط بر آن انجام دادند و نتایج آن را منتشر کردند ( برای دیدن فایل پاورپوینت کلیک کنید! ) و جهانی را شگفت زده ساختند این در حالی است که در قرآن بارها به تأثیرات نیروهای خوب و بد بر روی رفتار و کردار انسان اشاره شده است. نمونه هایی از آیات قرآن؛

«وَ ما اصابَکُم مِن مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَت ایدیکُم» « شورى، آیه 30» هر سختى و مصیبتى که به شما میرسد به خاطر دست‏آورد کار خودتان است.

«وَ انْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ ایْدیهِمْ اذا هُمْ یَقْنَطُونَ» «روم، آیه 36» اگر به خاطر اعمال و رفتار خلاف مردم به آنان ناگوارى رسد، از لطف ما مأیوس میشوند.

«کلّا بَل لا تُکرِمُون الیَتیمَ و لا تَحاضُّون عَلى طَعامِ المسکینِ» « فجر، آیات 17 و 18» اگر به سختى افتاده ‏اید به خاطر آن است که شما به یتیم احترام نکردید و دیگران را براى کمک رسانى و اطعام محرومان جامعه تشویق ننمودید.

 مَن عَمِل صالحاً من ذکَرٍ أوْ أنثى و هو مؤمنٌ فَلَنُحْیِیَنّهُ حیاةً طیّبةً و لا لَنَجْزِیَنَّهُمْ أجْرَ بِأحْسَنَ ما کانوا یعملون؛ هر کس از مرد یا زن که کار نیکو کند و مؤمن باشد، به زندگانى پاک و پسندیده‏اى، زنده‏ اش میداریم و به بهتر از آن‏چه کرده‏اند، پاداششان میدهیم.» (نحل/97)     

 

ما هم در کلاس ششم ج مدرسه ی سلمان فارسی در حضور دانش آموزان با نمونه ای کار عملی تأثیرگذاری آیات قرآن را بررسی کردیم.

دوهفته قبل از عید93 بود که خواستم تأثیرگذاری قرآن و در کل اعمال نیک و بد (نیروهای بد و خوب) را به دانش آموزان آموزش دهم. در جلسات قبلی با دانش آموزان اشاراتی به موضوع داشتم من جمله داستان دستمال گرانبها و همنشین خوب و بد ( اینجا بخوانید)

در آن جلسه از قبل دو سیب کاملا سالم و هم اندازه بهمراه 2عدد ظرف شیشه ی مربا خوری کاملا تمیز تهیه کردم و به کلاس آوردم و در حضور آنها دو سیب و شیشه ها وارسی شدند. (ازلحاظ سالم بودن سیبها و تمیز بودن ظروف شیشه ای)

سیبها داخل ظروف شیشه ای قرار داده شده و درب آنها بسته و داخل کمد قرار داده شد

سپس از دانش آموزان خواستم نظر خود، در مورد آنچه که حامل نیروی خوب و بد است را بنویسند وقتی نظرات جمع آوری شد با توجه به جواب آنها که بسیار نزدیک به خواسته ام بود توضیحات تکمیلی داده شد.

روی یکی ، از دو تکه کاغذ هم اندازه ی که تهیه شده بود ، سوره ی حمد و سایر کلماتی که نیروی مثبت داشتند از قبیل: نام مبارک ائمه ی اطهار + فرشتگان الهی و اعمال خوب " نماز و ... نوشته شد و به ظرف شیشه ای چسبانده شد در حالی که نوشته ها رو به سیب درون ظرف شیشه ای بود.

و روی دیگری هم نام شیطان و عاملان شهادت امامان معصوم طبق نظر دانش آموزان و اعمال شیطانی "دروغ و... نوشته شد و همانند قبلی به ظرف شیشه ای چسبانده شد.

دو هفته ای گذشت و اثرات بسیار مشهود نبود !

بعد از تعطیلات عید نوروز 93 دانش آموزان تأثیرات آیات قرآن را بر روی سیب و عوامل شیطان  را در اولین روز حضور مشاهده نمودند و این بود که پس از 34 روز قرار گرفتن دو شیشه در داخل کمد با درب بسته ،سیبی که در جوار کلمات قرآن بود سالم مانده و سیب مجاور نام شیطان و اعمال شیطانی پوسیده شده و کپک زده بود!

روز دوشنبه ی اولین هفته بعد از تعطیلی مدارس ،جهت برگزاری کلاس قرآن حاضر شدم به محض ورود به کلاس و تبریک سال نو در شلوغی اول کلاس همه در مورد سیبها و تأثیری که آنها دیده بودند سخن می گفتند؛ برای بعضی ها هنوز باورکردنش سخت بود اما معجزه ی آیات قرآن جایی برای شک تردید نگذاشت و همه با چشم خود تأثیر آیات قرآن را بر روی سیبی دیدند !

آن روز به توضیحاتی در این خصوص پرداختم وسپس همه را دعوت به خواندن قرآن کردم .

همچنین بعد از مشاهده ی دوسیب توسط دانش آموزان آنها را برای توضیح به دفتر بردم که موجب شگفتی همکارانم شد.

و در 5 شنبه ی همان هفته پس از اینکه در جلسه ی اولیاء در مورد آنها توضیح داده شد، سیب سالم توسط مربی صرف شد! سیبی که نزدیک به 37 روز درون ظرف شیشه ای در مجاورت با سوره ی حمد سالم مانده بود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۳ ، ۰۴:۴۶
محمد برزوئی